تمام شهر را بگیرم.
اتوبان ها را ببندم.
از شیخ فضل الله و یادگار یک ماشین هم رد نشود.
بریزم توی محله تان و با چندتا تیر هوتیی همه را فراری بدهم.
خانه تان را محاصره کنم.
داد بکشم و توی خانه پخش شوم.
مادرت را توی آشپزخانه زندانی کنم
و پدرت حتی با دهان بسته هم اسم ات را فریاد بزند که فرار کنی.
در اتاقت را باز نکنی.
در اتاقت را نشکنم.
همان جا بنشینم.
هیچ وقت بیرون نیایی.
همیشه کنار هم بمانیم.
tanam mo0r mo0r shod! kheili mahshareeeeeee
تازه گی ها بلا شدی
اینو رو نکرده بودی
aali bood maakaan... jeddan migam... harchand ke sher baraaye man, bedoone jomleye aakhar tamoom shod
سلام ماکان عزیز
از دیدن کامنت محبت امیزت بسیار خوشحال شدم . دو شعر اخیرت را خواندم . نکاتی که به ذهنم رسید یکی روانی و زلالی بسیار خوب شعرهایت است که دوست داشتنی است فقط روی ایجاز بیشتر شعر تمرین کن تا شعر از مایه های نثر فاصله بگیرد . امیدوارم امسال بیشتر ببینمت . موفق باشید
aali bud.