پایان سال کهنه. تبریک. از ۸۴ حالم به هم می خوره. ببینید می تونید بین ۱۲ امام و هفتاد و دو تن رابطه ای پیدا کنید؟

 

 

 

 

 

 

 

 

ابروهایم را دوست داشت. هر روز صبح در آینه به ابروهایم نگاه می کردم. و به تیغ.

 

 

 

 

 

 

 

 

عشق مردها نفوذ می کند. عشق زن ها در بر می گیرد. فرار کن.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

وقتی کسی را به تنهاییم ترجیح می دهم.

 

 

 

 

 

گیتارو با خودت نبر

 

 

 

و اما سه تا آرزوی بنده برای جناب غول:

 

این که بتونم خودم رو بغل کنم. به عنوان یه آدم دیگه.آخه بغل کردن هر آدمی یه حسی داره می دونی که، تازه بغل کردن یه آدم در زمان های مختلف هم...ولی ولش کن. این کار از دست آقای غول هم بر نمی آد.

 

این که بتونم مادر شم. یعنی یه بچه از تو شیکمم بیاد بیرون. آخه اون آقا ژاپنیه نتونست بچه به دنیا بیاره و گرنه... اما ولش کن. این جور کارا از دست آقای غول بر نمی آد.

 

این که دوستم داشته باشه. آخه من اینیَم که هستم و... ولش کن...