۱۸

 

 

مردن مثل پرواز است. 

در ژاپن مرده ها را آرایش می کنند و بعد خاک می کنند.  

( بالش های هتل بوی ضد عفونی می دهند 

و هیچ وقت بوی موهایت را نمی گیرند) 

 در هند مرده ها را می سوزانند 

و فکر کنم خاکستر جسد دختر گاندی بود 

که با هواپیما روی اقیانوس ریختند تا غذای ماهی ها شود. 

چون خودش این طور خواسته بود. 

( به دو دلیل به تو نیاز دارم: 

۱ـ بدون تو نمی توانم بچه دار شوم، می میرم.  

۲ـ بدون تو می میرم. )

در ایران همه چیز روال عادی و همیشگی خودش را طی می کند. 

در صف آدم ها و بارها می ایستی، 

یک آقا که به هیچ وجه شبیه عزراییل نیست پاسپورت و بلیطت را چک می کند، 

بار ها و وسایلت را زیر دستگاه می گذاری و 

دیگر نمی بینمت. 

روی شیشه ها کاغذ سفید چسبانده اند.

فرودگاه امام خمینی مثل سینما پردیس ملت شیشه ای است، 

و حتی اگر از تلویزیون ها فیلم خنده دار هم پخش کنند 

بعضی آدم ها با دستمال یا با دست هایشان اشک هایشان را پاک می کنند. 

روی شیشه ها کاغذ سفید چسبانده اند. 

نه هواپیما را می شود دید، 

نه ماهی ها را.