اگر به تو باشد می گویی آدم ها در خواب زیبا می شوند،
ولی من نه.
آدم ها زیباترند وقتی در فکر فرو می روند
در فکر غرق می شوند و کسی نیست که نجاتشان بدهد
صدایشان به هیچ کس نمی رسد
به تو هم نرسید
پریدی توی فکرهام و بیرونم کشیدی،
ولی آنقدر فکر خورده بودم که دیگر کاری از دست هیچ کس بر نمی آمد.
گریه نکردی...
نگاهم کردی.
زیبا بودم.
سلام ماکان عزیز
کدوم پست نظر دادی
پست جدیدم اصلا دیدی ؟
و اما شعر ت این یکی از بهترین های تو /تا اخر انسجام حفظ کردی و سطر های تکان دهنده ای دااشت
پریدی توی فکرهام و بیرونم کشیدی،
ولی آنقدر فکر خورده بودم که دیگر کاری از دست هیچ کس بر نمی آمد.
گریه نکردی...
نگاهم کردی.
ممنونم از لطفت
زیبا بودم.
سلام
... آنقدر فکر خورده بودم که دیگر کاری از دست هیچ کس بر نمی آمد ...
اینکه زیبائی خواب ، نوعی اثیری و ناب است حرفی نیست .
در اینکه زیبائی را با فکر کردن تعریف کنیم ، شاید بشود روی آن بحث کرد . ایده ای که میتواند هم سطحی باشد و هم عمیق . اما شروع اندیشیدن همیشه بمحض نیم قدم برنداشتن فرو میرود در عمیق ترین گودال ها . بیرون آوردنش کار ساده ای نیست و لی وقتی به دیگری و زیبائی او فکر میکنیم کاری است که همه میکنند و غرق شدن در خطوط صورت دیگری پیام کهنه ای است که حاکی از زیبادیدن و زیبا خواستن خویش است .
سطر اول تمام زیبائی ها از خواب و تفکر سرچشمه می گیرد ولی تا کجا کشیده می شود این با شماست
سلام
"بهتر آنکه از یاد ببری و لبخند بزنی تا به یاد آری و غمگین گردی"
سلام
با شعر دیگری منتظر نقد و نظر شما هستم
قصه از کجا شروع شد
پسر به شعرهایت بدجوری حسودیم شد
چه عجب بالاخره راه افتادی
این دست گرمیه بعدن حسابی باهات حرف دارم
ممنون از نظرت
ایول داداش چی ایول