چند راهکار پیشنهادی برای نزدیک شدن به کسانی که به سمتشان جذب شده اید:
- به هیچ وجه آن ها را با اسم کوچک صدا نزنید.
- در صورتی که مجبور به این کار شدید آقا یا خانم را فراموش نکنید. این لغات را حتماً به صورت پیشوند به کار ببرید تا متوجه آن ها شوند. مثال: آقای احمد، خانم فریبا.
- در هنگام خطاب از لفظ شما استفاده کنید. در صورت صمیمیت بیش از حد (که البته نشان از سهل انگاری شماست) می توانید از شما به همراه فعل مفرد استفاده کنید. مثال: شما چیزی نمی خوری؟
- به هر ترتیب از گرفتن شماره تلفن یا آدرس جلوگیری کنید. نشان بدهید که اصلاً دوست ندارید رابطه تان با ایشان از چیزی که هست ( و البته نیست) پیش تر برود. اگر مجبور هم شدید و یا کاری واقعاً ضروری پیش آمد از واسطه ها استفاده کنید.
- هر سه یا چهار دیدار در میان نام ایشان را ازشان بپرسید تا مطمئن شوند هیچ بهشان فکر نمی کنید.
- همیشه لبخند بزنید و صاف بایستید.
اینا در مورد من جواب نمیده متاسفانه
وقتی به استادم می گم منوچ* دیگه جا برای این کارا نمی مونه
*منوچهر
ماکان این خوب نبود فقط جالب بود یعنی یه چیزی بود شبیه اون چیزایی که ابراهیم رها تو چلچراغ می نوشت ولی اون پست ۳۰ فروردین بود. خوب؟ خط ۳ و ۴ ش عالی بود !
و اینگونه است....در جامعه ی نمایش باید بازیگر خوبی بود...شرم بر آنها ...شرم بر ما!
از اونجایی که همرو دوست دارم و به همه عشق میورزم باهاشون احساس صمیمیت میکنم.
پس منم نتونستم اونجوری که تو میخوای باشم.
نه انصافاُ خیلی خندیدم! منو یاد سریالهای تلویزیون مملکتمون انداخت.
من همشه اینکارا رو انجام دادم در مورد آدمایی که خیلی بهشون فکر کردم خریت محضه
ببینم راهکار پیشنهادی برای نزدیک شدن به سمت کسانی که به سمت ما متمایل (یا همون جذب ) شده اند چیه ؟ و البته اگه اینو گفتی چند راهکار هم برای فاصله گرفتن از کسان مختلف هم ارائه بده .
ببینم این مارالی که تو همه پستات کامنت میزاره ، احیانا فامیلیش با ت شروع نمی شه ؟ و یه برادر کوچیکتر از خودش به یه اسمی تو مایه های بهرام یا بهمن هم نداره ؟
دوست نداشتم یا ندارم که اصولا همه چیز رو فرمول می کنند چه جدی چه طنز..اینو دوست نداشتم استاد ماکان
گاهی برای نزدیک شدن باید دور شد. گاهی برای دور شدن باید ....
هی!زندگی خیلی کوتاه....من ترجیح می دم برم جلو و بگم من از شما خوشم میاد.همین