دیگر نمی خندی

 

بنگ بنگ رو هم داشتن. خواستم بذارم... تاریک بود. منم مست بودم.آی هیت دِ گروند.

 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
دی جمعه 4 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 11:07 ب.ظ

هیچی...مثل همیشه....هیچ....فایده ای نداره...هیچ چیز اساسا اهمیتی نداره...کلمات هم دیگر هیچند ..معنایی ندارند..در ذهن آدم شناور میشوند...نمی فهمم...دنبال کلمات ...دنبال معناشون نباش...و نیستم...

مارال شنبه 5 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 11:58 ب.ظ

این پستت یه کم ضایع است
mrs. pessimist

سایه یکشنبه 6 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 10:25 ب.ظ http://karang.persianblog.com

کویر نبودی احیاناْ؟

[ بدون نام ] دوشنبه 7 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 10:45 ب.ظ

هاو ماچ لانگر؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد