در حالی که مواظبم متوجه نشوی تو، تمام چیزهایی هستی که می خواهم، و تمام چیزهایی هستی که دارم، دهانم را نزدیک گوشت می آورم و آهسته می گویم: تو تمام اون چیزایی هستی که من می خوام و همه ی چیزایی هستی که دارم. گند می زنم.صدایم لرزیده مثل برق نگاهم احتمالاً. خیالم از نگاه راحت است که خیلی وقت است مستقیم نگاهش نکرده ای.نمی فهمی که تو، تمام چیزهایی هستی که من می خواهم، و تمام چیزهایی که دارم. نه به خاطر این که من مواظب بوده ام. من گند زده ام. به خاطر این که نمی فهمی.
تمام چیزایی که من می خوام :
یه خورده هوای تازه
یه نگاه تازه که بتونم باهاش تقسیم کنم ..
?warum nicht
اولین بار .... وقتی آمدیم بیرون دستمو محکم فشار داد و آروم توی گوشم گفت:
میدونی از امروز دیگه مال خودمی؟؟
میخوام شیرینی بدم بهت. بریم چلو کباب نایب میدون کاج مهمون من..
از
چلو
کباب
نایب
متنفرم
از
صداهای
آروم
منزجرم
صدای speaker رو زیاد میکنم
کاملا بی ربط:
پسرم اون چیزایی که تو تنظیمات وبلاگت هستن رو شانسی فشار نده RSS رو خاموش کردی الان D:
وقتی که جوابم رو داد گفتم :
واااای نمیدونی وقتی که جواب میدی مثل اینه که پنجره رو باز کردم و هوای تازه اومده تو...
جواب نداد.