دیر اومدی ای رفته

 

 

شورت و زیرپوش هایمان روی میز کامپیوتر تلنبار است. قطعه ای از هایدن را برای اولین بار از حفظ زدیم و می شود گفت که خوشحالیم هرچند تا آخر ترم چیزی نمانده است. از خوانده نشدن می ترسیم وگرنه به هر قیمت این بلاگ اینترنتی را با چنگ و دندان نگه نمی داشتیم. مایکل بولتون گوش دادیم و این هفته بدجور در کار ماریا کری بودیم.سرد شده است هوا. وارونه هم می شود هرازچندگاهی وقتی. و مثل مزخرف می رود توی دماغمان.وبلاگ یعنی روزانه نویسی. تمام این مطلب را مدیون همین شورت و زیرپوش ها هستیم که خوانده بشویم. مثل رابطه ی فیلم پشن آو مایند و دمی مور.

 

 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
دیوونه خودتی جمعه 16 دی‌ماه سال 1384 ساعت 02:14 ق.ظ http://divoonekhodeti.blogsky.com

اشکی که بی‌صداست
پشتی که بی‌پناست
دستی که بسته است
پایی که خسته است
دل را که عاشق است
حرفی که صادق است
شعری که بی‌بهاست
شرمی که آشناست
دارایی من است
ارزانی شماست ...!!!

شاپور جمعه 16 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:01 ب.ظ http://everytimepeace.blogspot.com

چشمهایت را ببند ..... شورت و زیرپوشت را وارونه کن ......چشمهایت را باز کن......

ورونیکا شنبه 17 دی‌ماه سال 1384 ساعت 01:28 ب.ظ

توی هوا چند ساعت به یک چیز فکر کردم . اینکه چطوری میشه فرار کرد ...
تو میدونی نه ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد