دست خودم که نیست

گرفته در آغوشت

سرت را روی شانه ام فشار می دهد که اگر بگذاری.

 

دست خودم نیست

که می آید روی صورتت

نگاهم

سلام می کند

به محبوبیت پشت چشمانت

- داشتم فکر می کردم برای حجاب کلمه ی فارسی پیدا کنم -

و دست می دهد به تو

که نمی گیری...

به من هم دست می دهد گاهی

و بدجور می گیردم...

دست خودم نیست...

- دارم می گردم برای صبر کلمه ی فارسی پیدا کنم ـ

 

...

 

 

 

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
جامعه نفرت چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 12:27 ق.ظ

درود
بسیار بسیار زیبا بود.
فعلا همین
در انتظار دیدار شما هستیم
امید که در آینده از احساس سرشار شما سرشار شویم...
http://blackmagic.blogsky.com
http://samuraiofsatan.blogsky.com

کامیگولا یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1384 ساعت 10:44 ق.ظ http://nadaram

دست خودم نیست
که با تو دست میدهم آلان و از دور می بوسمت!
دست خودم نیست
که دیگر نمی دانم زیر آن ریش و پشم ها چه می گذرد !
دست خودم نیست که برایت مینویسد!
شاید کلامی اگر بگویی حلقه ی دستانمان قفلی نه که کلیدی گردد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد