سلام مسافری هستم به مقصد بهشت َ در این سفر به دنبال هم راهی میگردم که همسفر م باشد . همسفری متفاوت از دیگران با تفکر بالا و اهل علم و دانش با کوله باری از معرفت که همراهی ام کند شاید در این سرزمین یافتم
فکر میکنم خیلی سخت باشه و فکر میکنم یادش هم عالیه... اما با فکرش هم خوش باش فکر کنم بعد ترها... دیگه هیچی یادت نیاد...چرا همیشه همین جوریه؟ یعنی نمیدونن دوسشون داریم؟ یعنی براشون مهم نیست؟
بوی باران بوی سبزه، بوی خاک شاخه های شسته، باران خورده، پاک آسمان آبی و ابر سپید، برگ های سبز بید عطر نرگس، رقص باد نغمهء شوق پرستوهای شاد، خلوت گرم کبوترهای مست نرم نرمک میرسد اینک بهار خوش به حال روزگار خوش به حال چشمه ها و دشتها خوش به حال دانه ها و سبزه ها خوش به حال غنچه های نیمه باز خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز خوش به حال جام لبریز از شراب خوش به حال آفتاب ای دریغ از تو، اگر چون گل نرقصی با نسیم ای دریغ از من، اگر مستم نسازد آفتاب ای دریغ از ما، اگر کامی نگیریم از بهار گر نکوبی شیشهء غم را بسنگ، هفت رنگش می شود هفتاد رنگ
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
از کنار برفها به این سادگی نگذر نگاه کن اینها جای پای پرندهای کوچک بر روی برفها نیست یکی روی برفها گریه کرده است
سلام
مسافری هستم به مقصد بهشت َ در این سفر به دنبال هم راهی میگردم که همسفر م باشد . همسفری متفاوت از دیگران با تفکر بالا و اهل علم و دانش با کوله باری از معرفت که همراهی ام کند شاید در این سرزمین یافتم
موفق باشی
فکر میکنم خیلی سخت باشه و فکر میکنم یادش هم عالیه... اما با فکرش هم خوش باش فکر کنم بعد ترها... دیگه هیچی یادت نیاد...چرا همیشه همین جوریه؟ یعنی نمیدونن دوسشون داریم؟ یعنی براشون مهم نیست؟
خیلی شخصی بود یا من چیزی نفهمیدم؟
بوی باران
بوی سبزه، بوی خاک
شاخه های شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید، برگ های سبز بید
عطر نرگس، رقص باد
نغمهء شوق پرستوهای شاد، خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمه ها و دشتها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دریغ از تو، اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من، اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما، اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی شیشهء غم را بسنگ، هفت رنگش می شود هفتاد رنگ