کامیگولا
سهشنبه 15 شهریورماه سال 1384 ساعت 04:03 ب.ظ
خرابه دیوار بلندی که من بودم/ و تو که چشم و گوشی بر من کشیدی./حنجره شدم /فریادت زدم / مشت شدم و شعارت دادم / آسمانم شدی و مرا در بر گرفتی..../ افسوس /افسوس که چشمانم را بستی/ دیوار شدم وتا گردن فرو ریختم / ودر سینه ام پنجره ای رو به تهی باز شد..../اکنون تنها سگان در من مینگرند / با لذت شهوتناک شاشیدن/ پای یک دیوار سوراخ کوتاه !
دیوار ها رو خودمون می سازیم این خودمونیم که داریم خودمونو خفه می کنیم -دیگران ام بهمون کمک می کنن.
تو داری پس رفت می کنی.نه؟
پیشرفت تو کاملا محسوس و خش صدات دلنشینه
پ ن : شبهای ناراحت بنفشه ده
پ ن : خانه رو به تخریب و همسایه های مغشوش روبرویی
من یعنی این دیوارو ساختم؟
داری بهش تنه می زنی نه؟ من فقط یه صدا می شنوم
شایدم این صدا نباشه
فقط یه حس یواشکی
agha pesar lotfan tane nazan
نه!تو داری عقب میری.یعنی فک می کنم.
خرابه دیوار بلندی که من بودم/ و تو که چشم و گوشی بر من کشیدی./حنجره شدم /فریادت زدم / مشت شدم و شعارت دادم / آسمانم شدی و مرا در بر گرفتی..../ افسوس /افسوس که چشمانم را بستی/ دیوار شدم وتا گردن فرو ریختم / ودر سینه ام پنجره ای رو به تهی باز شد..../اکنون تنها سگان در من مینگرند / با لذت شهوتناک شاشیدن/ پای یک دیوار سوراخ کوتاه !
دیوارا کاغذین... من می خوام لینک وبلاگتو بذارم تو وبلاگم... :)
بابا من مردم از دوری تو اه !
میس یو به والله !!!!!