بعضی وقت ها فکر می کنم که...  ولش کن. اصلاْ نمی خوام فکرام رو قرقره کنم.
نظرات 7 + ارسال نظر
سروش شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:01 ق.ظ

آااااااااااررررررررررررررررررررره!!!!!

امير حسين شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 10:01 ب.ظ http://www.bigblackrat.blogsky.com

خيلی قشنگ مينويسی
ايده هات هم جالبه

گلاره شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:59 ب.ظ http://hollow-years.blogspot.com

ماکان چه عجب...ول نکنی!ادامه بده...

دلتنگ دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 04:57 ب.ظ http://depress.blogfa.com

من همیشه فکر میکنم

Umit دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 09:27 ب.ظ

ماکان های شمالی تابستانهای گرم هورمونشان پخش میشود ... دست به قلم میبرند و دوستان رو مورد تفقد قرار میدهند .

پ ن : زن سومت خیلی خانوم بود
پ ن :‌ از سبزه مزبله بپرهیز

طوبی جمعه 28 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:26 ب.ظ http://hyperemetic.persianblog.com

ولی فک کنم تنها کاری که بلدیم همون قرقره کردن فکراست ، ها ؟

مانی یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:46 ب.ظ http://mani-art.blogsky.com

فکر هم میکنی پس......به من هم زنگ بزن ( چه ربطی داشت؟)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد