شنیده ام که حسرت لب چیز بی دردسری ست.

می دانم،
           دروغ زیاد شنیده ام.
و آن قدر پسر خوبی بوده ام
 که جز گونه ها را نبوسم...


به آینه که می رسم
جهنمی می شوم
و بدبخت شاید.
آینه تنها موجودی ست
که تنها یک جایش را می شود بوسید...




نظرات 5 + ارسال نظر
گلاره پنج‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 12:11 ق.ظ http://hollow-years.blogspot.com

اوهوم...

دائو پنج‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 03:25 ب.ظ http://dao.persianblog.vom

سیندرلایت را دیدم.سلام رساند .اما کفش پایش نبود . اخر اصلا پا نداشت.به جاب پا دم ماهی داشت. پری دریایی شده بود .

Umit جمعه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 12:53 ب.ظ

خیلی قشنگ نوشتی قسم به ناموس زهرا

پ ن : روند تکوینی حال کردن تو با کامنت های من
پ ن : روند تکوینی حال کردن کامنت های من با تو

شادی کوچولو یکشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 09:20 ب.ظ http://www.pulldown.tk

اولین بار بود وبتو خوندم.خیلی قشنگ بود.

ژ دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 08:11 ب.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد