کیک. یک جان هم بعد از اسمت و این که مثل هر سال مبارک است. جعبه ی صورتی شمع های جدید، کادوها، که مثل هر سال مبارک است. پدر لبخند می زند. بر عکس همیشه بعد از سر کار و شامی که بی نمک است. شامی که زن برادرش با آن دست پختش که جلو سگ هم بگذاری مثل هر سال مبارک است. نه! امشب پدر لبخند می زند. شمع ها را با فندک روشن و همان تولدت مبارک یا جدیداً که happy birthday . چراغ ها را یکی خاموش می کند و بچه ها بلندتر می خوانند. فوت می کنی. هوار می کشند و مادرت با دست هایی که بوی وایتکس می دهند بغلت می کند . صورتی که بوی کرم پودر می دهد میارد نزدیک و بوس می کند لبانت را غنچه می کنی و فوت. همه دست می زنند و کسی هدیه ای را باز می کند، بگذارید خودش باز کند! فوت می کنی. بعضی ها تو مثل گل می رقصند ناز و خوشگلی و کسی با سیگار یواشکی بادکنک ها را - فوت می کنی- می ترکاند و جیغ می کشند. گلاب گلاب کاشون یا گندش رو در آوردین داد می کشی و فوت می کنی، اشک در چشمانت حلقه می زند. ببین عمه جون برات چی آورده؟! پس چرا چراغا رو چرا روشن کردین؟ فوت می کنی. و بغض که عمه جون برات چی آورده که مثل هر سال مبارک است. نه مثل هر سال. فقط مبارک خالی. جعبه ی صورتی شمع های جدید که رویش نوشته اند: بیخودی فوت می کنی! شمع های جادویی هیچ وقت خاموش نمی شوند...
چه کیکی شود.
یه بار که فوت میکنی کلی ... میاد رو کیک
حالا وای به وقتی که شمع خاموش نشه!
رقص و شمع و سیگار ... آواز و چیپس و گیتار ...
خوب...یعنی عالی بود...یه چیزی تو مایه های در سطح بین الملل و اینا!
هویجارو خوردی خرگوشه؟؟