شما دارید رسماً وبلاگ لا ابالی ترین آدم جهان رو می خونین.امروز از زور شاش نیم ساعت پیش از خواب بلند شدم.چای و بیسکوییت خوردم،سمفونی تهران علیرضا مشایخی رو گوش دادم و کلللللللللللللللللللللی خندیدم... الان اومدم دارم child in time گوش می دم ببینم می تونم بخونمش یا نه. یه پرده کم دارم! این یارو تا لا دیز می خونه،من تا سل دیز... الان هم می خوام برم دوش بگیرم...(می شه گفت از این که نمی تونم بخونمش خوشحالم) بعدش بیام بیرون یانی بذارم و باهاش برقصم. هه... شایدم با علیرضا مشایخی برقصم...آره! شاید چون هوا آفتابیه امروز نرم دانشگاه...



راستی اگه پایه بودین تا من از حموم بیام خودتونو برسونین با هم برقصیم خب...




پ ن : اگه فکر می کنین وبلاگ من هک شده و این یکی دیگه س که داره می نویسه درست فکر کردین.ولی قبول کنین که هر کس مشایخی گوش بده اندازه ی من شاد می شه!
پ ن : این اولین ایموشنالیه که استفاده می کنم.
پ ن : یکی بهم پیشنهاد خرید وبلاگم رو به قیمت بالا داده... ولی من تازه این وبلاگ رو هک کردم...مرسی. ولی عمراً.
پ ن : منم با این پانوشتام... برم دوشمو بگیرم...



                                                                 ***

سلام.من همین الان از حموم اومدم. چه قدر این آپشن ویرایش خوبه...می تونی یه مطلب جدید بنویسی بدم این که مطلب نیایشت رو که شاید آغازی برای هک کردن وبلاگته بفرستی تو آرشیو. به هر حال مطمئناً حموم و توالت مهمترین مکانهای الهام مطالبن.

می دونین طبقه بندی روابط ( نه روابط از اون نظر،همین روابط فلان خودمون) از نظر من و حموم به چه شکله؟

بهترین شکل: تو  طرف رو دوست داری و طرف تو رو دوست نداره. (من تا کله تو این رابطه ام و خیلی هم خوشحالم)

شکل خوب : طرف تو رو دوست داره ولی تو دوسش نداری.( من تا کمر تو این رابطه ام و... خب خوشحالم)

شکل بد: هیچ کدوم همدیگه رو دوست ندارین ( چون همه ی آدمای دنیا مطمئناً دچار این نوع رابطه هستن اصلاً ناراحت نیستم)

شکل افتضاح:هر دوتون همدیگه رو دوست دارین(من یه هیچ وجه دچار این رابطه نیستم و خیییییییییییییییییلی خوشحالم!!!!!!!!!!خوشششششششششششششششششحال!!!!!!)



پ ن : تو حموم سعی کردم بم ترین نتم رو بخونم.اون تو نمی دونستم چیه.همون طوری در حالی که می خوندمش سریع خودمو خشک کردم اومدم با گیتار زدم دیدم ر پایینه!یعنی یه پرده بم تر از بمترین نت گیتار ... و خوشحالم! اون مرتیکه ی یان گیلان هر چه قدر هم که لا دیز بالا بخونه نمی تونه ر پایین رو بخونه!( هر چند... خودم تا یه ماه دیگه براتون سی بالا می خونم،ضبط می کنم، می ذارم آهنگ وبلاگ!!!!!!!!)
بازم پ ن :الان یه لباس خفن که تا حالا باهاش نرفتم بیرون (!) پوشیدم و می خوام برم برقصم.فقط نمی تونم با موتسارت یا offspring برقصم... چون الان هیچ کدومو ندارم...چرا...آخه چرا...ناراحتم...
دوباره پ ن: هوا ابری شده.شاید برم دانشگاه.
اااااااااااه...بازم پانوشت؟:نمی دونم چرا از بلاگرهایی که وقایع روزمره شون رو می نویسن بدم می اومده...
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد