استاد مبنی صدا شناسی : بعضی معقوله ها به خودی خود هستن. ما فقط درکشون می کنیم. بهشون می گیم فیزیکی.یعنی چه ما باشیم و چه نباشیم اونا هستن. موجودیت مستقل دارن. ولی بعضی مواقع یه سری چیزها رو تعریف می کنیم.مثل رنگ. سبز در واقع سبز نیست... ما برای این که بتونیم درکش کنیم و راجع باهاش با هم حرف بزنیم می گیم سبز. نت هو همینه... زیر و بمی در واقع از فرکانس... اون وقت می شن فیزیک روانی...


استاد آواز: ببین...نت تو فضا هست... تو لازم نیست دنبالش بگردی... فکر کن خودش می آد و بهت برخورد می کنه. تو فقط می خونیش. دستکاری نکن حنجره ت رو...نت خودش می آد...


تو کلاس ها هم باید به تو فکر کنم. دست خودم نیست... توی فضاست. می آد و بهم برخورد می کنه...نمی دونم.عادت می کنم به این که فکر کنم بهت. غیر عادی نیست. انم با گهم قاطی شده... مسائلم زیادی جزئی شدن. به خاطر همین نمی تونم وبلاگ آپدیت کنم. ولی فکر می کنم اگه بغلت کنم همه چیز حل می شه.. هه!


از فلسفه حالم به هم می خوره... ولی دارم فکر می کنم که شاید عشق هم  یه معقوله ی فیزیکی باشه...







نظرات 3 + ارسال نظر
شاپور دوشنبه 20 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 06:27 ب.ظ

ماکان جان خجالت نکش ....
حرف دلت رو بزن

ثمین سه‌شنبه 21 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 10:03 ق.ظ

لطفا هر چه سریع تر بغلش کن که بتونی اپدیت کنی.

مهیار چهارشنبه 22 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 12:30 ق.ظ

زق زق زق.... تلگراف برای ماکان خوش شانس...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد