ازهمون بچه ی پست قبلی پرسیدم چرا مداد زردت نیست؟ جاش خالیه؟گفت خونه س . تنها گذاشتمش.

یه پسر بچه ی کوچولو که قدش یک سوم منه وقتی داشتم تو عروسی باهاش می رقصیدم و اون فقط نگام می کرد ، یه تونمن از دو تومنی رو که شاباش گرفته بود داد بهم و رفت نشست.

احتمال داره که به زودی بچه بشم.
نظرات 5 + ارسال نظر
سرخ دوشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 07:43 ب.ظ http://sorkh.blogsky.com

سلام دوستان. بیایید برای بدرقه یک وبلاگ نویس. بیایید و ببینید چرا خداحافظی می کند. من از شما – تنها به عنوان یک وبنویس می خواهم به احترام این دوستمان 3 تا 10 مهر را روزه وبنویسی بگیرید. به احترام او هر سال این تاریخ چیزی ننویسیم. خداحافظ برای همیشه.....

شاپور سه‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 10:57 ق.ظ

تو ۲ تومن بده تا پس فردا میرقصم

زینا سه‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 02:35 ب.ظ http://midnightmoon.persianblog.com

سلام... نمیخوام یه چیز تکراری بگم... ولی با حرفات حال کردم...

یاس چهارشنبه 1 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 03:10 ب.ظ

بچه شو.اونوقت تو یه عروسی باهات می رقصم.تو هم نصف قد منو داری اون موقع

ثمین پنج‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 10:54 ق.ظ

بچه دوست دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد