من به روی شانه هایم
تنها یک فرشته دارم
کار خوب نمی کنم
کار بد هم
تنها فکر می کنم
و او فکرهایم را می نویسد
تو را می نویسد.
وقتی از کنار هم رد می شویم
فرشته ام فرشته ی شانه ی چپت را
در آغوش می کشد
و فرشته ی شانه ی راستت گریه می کند...
هیچ وقت شانه هایت را بالا ننداز.
پ ن :روی ایده ای قدیمی ، برای گروه.
ماکان
سهشنبه 10 شهریورماه سال 1383 ساعت 01:13 ب.ظ
وری وری بیوتیفول . مای دییر ماکان (:
آقا من نمیدونم کامنت چی باید بهت بدم...
...
بله واقعا...حقیقتا...بله بله...
وقتی دلت با من نیست
شهنه ها یت به اگمم.
اما دریغ که او همیشه شانه هایش را بالا می اندازد
shane be shane boodan ba oo raftan dar astaneye satoor ast
baba ay valla fereshte baz
ma fekr mikardim kaftar bazi
az finspong sweden
گریه نکن فرشته. تو دنیای فرشته ها که گریه معنایی نداره
واااااااااااای کامراااااااااان!!!!!!!!!!((: