امشب یه بچه پیشمه که خیلی دوسش دارم . الان روی تختم دراز کشیده ( و مثل یه بچه!!) خوابیده...
خیلی متأسفم که نمی تونم مادر باشم . اولین عشق آدم مادرشه. هر چند این عشق هم مثل همه ی عشق ها از بین می ره... ولی توش اطمینانی هست که ( مثل بقیه ی عشق ها) از بین نمی ره... کاش می تونستم مادر باشم...
شاید یه روز هم مادر شدی نمیدونم شاید هم پدر ولی احساس هر دو نسبت به فرزند یه جوره هم پدر و هم مادر حاضرند جونشان را برای فرزند بدهند تا یک لحظه ناخوشی اونو نبینند
مادر بودن قشنگ ترین حس دنیاست .
شاید یه روز هم مادر شدی نمیدونم شاید هم پدر ولی احساس هر دو نسبت به فرزند یه جوره هم پدر و هم مادر حاضرند جونشان را برای فرزند بدهند تا یک لحظه ناخوشی اونو نبینند
موفق باشی
به من هم سر بزن
خب به من چه!!!مغزم ترکید انقدر که فکر کردم چی بنویسم!!!یه جوری مینویسی که نمی شه کامنت گذاشت...
میگم خیلی ناز نه ؟
سلام حالا بچه رو برداشتی بعد خوابیدی یا خودت رو پرت کردی رو تخت؟؟