گه بگیرن این yahoo messenger رو...

من : سلام
اون: سلام عزیز
اون:  کنسرت مهت میان میری؟
اون : کهت میان
من : آره
من‌ : امشب
اون: بلیط اضافه نداری؟
من: شرمنده
من: می خوای من نرم تو به جام بری(چشمک یاهو رو در نظر بگیرین)
اون: نه بیا نصف نصف بریم(همین چشمک رو در نظر بگیرین)
من : (خنده تصنعیه؛ هر خنده یی رو خواستین...)
من : دلم برات تنگ شده
اون: لطف داری
من : لطف چیه احمق جان!
من : دارم میگم دلم تنگ شده
من : !
من : تعارف نمی کنم که!
اون : خب به تخمم
اون : (قضیه ی این چشمک قضیه ی همون خنده ی بالاییه)
اون : لطف نداری پس؟
اون : من باید برم
من : بای
اون : کاری نداری عمو؟
من : نه بای

پانوشت: ندارد(خودتون براش پانوشت در نظر بگیرین...)

نظرات 4 + ارسال نظر
م ر ی م جمعه 5 دی‌ماه سال 1382 ساعت 08:37 ب.ظ http://shodan.blogsky.com

من دلم واسه کسی تنگ می شه که دلش واسم تنگ بشه !!
سیب زمینی جان ، هنوزهم مشتاقم بدونم چرا اسم سیب زمینی رو انتخاب کردی ؟

بی رگ می باشد م ر ی م جان.

آیه‌های زمینی جمعه 5 دی‌ماه سال 1382 ساعت 08:56 ب.ظ http://aiehaiezamini.blogsky.com

حضرت کپیق (ع) جمله‌ای گفته بود : لذتی که در شر و ور گفتن ... نه شاید هم برعکس... نمی‌دونم تو وبلاگ خودش de-school society بخون دیگه.

کپیق شنبه 6 دی‌ماه سال 1382 ساعت 08:03 ب.ظ http://.-dont-come.com

عجب... عجب ...
(«عجب» یاهو رو در نظر بگیرین..اسمایلی ردیف سوم ستون آخر)

آقای دراز یکشنبه 7 دی‌ماه سال 1382 ساعت 06:45 ب.ظ

سیب زمینی جان اسمت لو رفته زیر همه نوشته هات اسم قشنگت دهن کجی می کنه.
ضمنا من ترجیح می دم user ها رو گه بگیرن.
حسابی وبلاگت به ابتذال کشیده شده.شاید این هم جزو تو خالی باشه مگه نه؟؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد