قرار بود ساعت ۱۲ راه بیفته.تا ده دقیقه به یک مسافر می زنه.فیلم چرت.آنفولانزا.درد دارم.با قدرت عجیبی بعد از فیلم می خوابه.و غرورش از بین می ره.
خوابم نمیاد.سرفه هم نمی کنم.استامینوفن کدئین.پنج تا تا تهران.بهش خیره می شم.تمام غرورش توی چشماش بود.سه ساعت تمام.پشت سریم هم نگام می کنه.نخوابیده.مهم نیست.
برای استراحت نگه می داره.پا شو.غرور.
حمایتت میکنیم! گرچه گاهی خیلی معلوم نیست چی چی
خودم هم بعضی وقتا...به هر حال ممنون.
آهای...تو حالت خوبه؟!