How Much Longer Till I Hit The Ground

ـ نه...من دو هفته س تو رختخوابم...حالم خیلی خرابه...آنفولانزا...
ـ اِ؟منم یه هفته تو بیمارستان بودم.
ـ نه...چرا آخه؟
ـ خودکشی.
ـ با چی؟
ـ سم.احساس می کردم باید یکی دیگه باشم...می دونی...
ـ ایول.پس چرا فقط یه هفته؟
ـ یعنی چی؟
ـ خب بیمارستان روانپزشکی...شک مغزی...خیلی حال می ده ها...!
ـ مگه تو هم...؟
نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 08:00 ب.ظ http://shodan.blogsky.com

من گردم.کمی از پوستم رو کنده ن؛ولی نتونستن سرخم کنن. روی تمام بدنم چشم دارمو بهم می گن سیب زمینی.

دیووونه سه‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 08:01 ب.ظ http://the-last-temptation.blogspot.com

آخ جون تیمارستان ... میخوامممممم

ثمین چهارشنبه 26 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 08:38 ب.ظ

من هم میام تیمارستان

[ بدون نام ] جمعه 28 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 09:21 ب.ظ http://ladylike.blogspot.com

تا حالا بستری شدی تو تیمارستان که اینا رو می گی؟!!!

فکر نمی کنم جایی گفته باشم که این دیالوگ منه...:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد